معنی دادن، نشاء زدن، (جراحی) پیوندزدن، عضو پیوند شده فراکاشتن نشاکردن، درجای دیگری نشاندن، مهاجرت کردن، کوچ ,, معنی دادن، نشاء زدن، (جراحی) پیوندزدن، عضو پیوند شده فراکاشتن نشاکردن، درجای دیگری نشاندن، مهاجرت کردن، کوچ پ, معنی bاbj، jaاء xbj، ([cاpd) /dmjbxbj، uqm /dmjb abi tcاlاaتj jaاlcbj، bc[اd bd;cd jaاjbj، kiا[cت lcbj، lm] ,, معنی اصطلاح دادن، نشاء زدن، (جراحی) پیوندزدن، عضو پیوند شده فراکاشتن نشاکردن، درجای دیگری نشاندن، مهاجرت کردن، کوچ ,, معادل دادن، نشاء زدن، (جراحی) پیوندزدن، عضو پیوند شده فراکاشتن نشاکردن، درجای دیگری نشاندن، مهاجرت کردن، کوچ ,, دادن، نشاء زدن، (جراحی) پیوندزدن، عضو پیوند شده فراکاشتن نشاکردن، درجای دیگری نشاندن، مهاجرت کردن، کوچ , چی میشه؟, دادن، نشاء زدن، (جراحی) پیوندزدن، عضو پیوند شده فراکاشتن نشاکردن، درجای دیگری نشاندن، مهاجرت کردن، کوچ , یعنی چی؟, دادن، نشاء زدن، (جراحی) پیوندزدن، عضو پیوند شده فراکاشتن نشاکردن، درجای دیگری نشاندن، مهاجرت کردن، کوچ , synonym, دادن، نشاء زدن، (جراحی) پیوندزدن، عضو پیوند شده فراکاشتن نشاکردن، درجای دیگری نشاندن، مهاجرت کردن، کوچ , definition,